نگاهی به واقعه کربلا در اشعار مولانا
تاریخ انتشار: ۲۳ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۶۳۳۹۶۹
ایسنا/خراسان رضوی یک پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی گفت: کربلا و واقعه عاشورا یکی از موضوعات مورد توجه مولانا در سرودن اشعار و نگارش نثرهایش بوده است.
عباس ساعی در نشستی از سلسله نشستهای اینستاگرامی «من یار مهربانم» که عصر روز گذشته، ۲۲ مهر ماه، با حضور مجتبی ابوالقاسمی رهگذر و جواد حاجیزاده برگزار شد، اظهار کرد: اگر معنای عام شعر آیینی را در نظر بگیریم، شاید بتوانیم تمام آثار مولانا را جزو اشعار آیینی به حساب آوریم، همانگونه که خود مولانا نیز گفته مثنوی چو قرآن مدل، هادی بعضی و بعضی را مضل.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: اما اگر ادبیات آیینی را به طور خاص در نظر بگیریم، عمده اشعار و متونی که در خصوص دو اصل اصیل تشیع، یعنی عدل و امامت، سروده شده، منحصرا ادبیات دینی تلقی میشود. در این میان اصل امامت کمی پررنگتر بیان میشود. به این معنی که عمده اشعاری که درمورد ائمه اطهار(ع) سروده شده، از آن به عنوان ادبیات آیینی تعبیر میشود. در میان این اشعار، شعرهایی که درباره کربلا و امام حسین(ع) سروده شده، به شکل برجستهتر و بارزتری نماینده ادبیات آیینی است.
این استاد زبان و ادبیات فارسی بیان کرد: بنابراین کربلا در آینه شعر مولانا در حقیقت عصاره ادبیات آیینی در شعر مولاناست. مولوی در تمام آثارش مانند غزلیات شمس، مثنوی، فیهمافیه و... به طور واضح و نمایانی به کربلا و به امام حسین(ع) توجه دارد و همواره به آنها ابراز ارادت و عنایت ویژهای میکند. به طوری که عاشورا و کربلا در ذهن او همواره مفهوم زنده و پویایی است. در واقع بخش بزرگی از ذهن مولانا را کربلا، عاشورا و سیدالشهدا (ع) پر کرده است.
ساعی خاطرنشان کرد: نام کربلا و آواز عاشورا صرفا محدود به آثار منظوم مولانا نیست بلکه در آثار منثور او نیز کربلا جلوه بسیار درخشانی دارد. به عنوان مثال در کتاب «فیهمافیه» که شاگردان مولانا بیانات او را در آن کتاب نوشتهاند، داستان مشهور وضو گرفتن امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در کودکی شرح داده شده و عشق مولانا به امام حسین(ع) در شرح و بسط دادن این داستان دیده میشود. به علاوه در دفتر ششم مثنوی نیز داستان نسبتا پر و پیمانی در پیوند با عاشورا و کربلا وجود دارد.
وی افزود: بعضی از افرادی که با مثنوی و شعر مولانا آشنایی دارند، به دلیل برخی قضاوتهای سطحی، موضع مولانا به کربلا را نمیپسندند اما با توجه به جهانبینی و نوع نگاه مولانا متوجه میشویم که آنچه را که دیگران به عنوان ایرادی از نگاه و دیدگاه مولانا مطرح میکنند، در واقع ایراد نبوده بلکه نگاهی مثبت است.
این پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی تصریح کرد: مرگ در نگاه و جهانبینی مولانا، عروسی است زیرا با توجه به آیه «انا لله و انا الیه راجعون» انسان از دام تن و دنیا رها شده و به سمت خداوند میرود. در واقع مرگ، غصه و غم به همراه ندارد. همانطور که در حال حاضر نیز در قونیه، مرسوم و متداول است که در سالروز مرگ مولانا، مجلس سما برگزار کنند. کسانی که نسبت به مولانا نگاه و نگرش خوب و مثبتی ندارند، بر این سخن مولانا که بیان کرده در زمان شهادت امام حسین(ع) گریه و زاری نکنید، ایراد گرفتهاند.
ساعی اضافه کرد: در حالی که مولانا به طور مطلق این موضوع را بیان نکرده و با این سخن در ابتدا افرادی که گران گوش، گران جان و کور هستند را زیر سوال میبرد و در وهله دوم شهادت امام حسین(ع) را به دو بخش تقسیم میکند. یکی از آن بخشها مربوط به امام حسین(ع) است که حضرت زینب(س) در این خصوص فرمود من چیزی جز زیبایی نمیبینم اما بخش دیگر آن که در ارتباط با ما انسانهاست، تالمآور و رنجآور است زیرا ما از شمع فروزان حسین(ع) بیبهره شدهایم و گریه و زاری ما نیز در حقیقت برای خودمان است و این نکتهای است که مولانا بر آن تاکید کرده است.
وی عنوان کرد: این که ادبیات را به بخشهای مختلف ادبیات تعلیمی، ادبیات نمایشی، ادبیات غنایی و ادبیات حماسی تقسیم کنیم، شاید در ادبیات ما قابل بحث نباشد. زمانی که صحبت از ادبیات آیینی میشود، مقصود ما از آیین، آیین و دین مقدس اسلام است. تمام شعرهایی که در مورد دین مقدس اسلام مربوط میشود، میتواند مجموعه ادبیات آیینی را تشکیل دهد. البته رسم و رسومات نشات گرفته از آموزههای دینی را نیز میتوان جزو ادبیات دینی و آیینی قلمداد کرد. چنانچه بخواهیم ادبیات آیینی را زیرمجموعه یکی از پنج دسته ادبیات بپذیریم، به نظر من ادبیات آیینی زیرمجموعه ادبیات غنایی گنجانده میشود.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استانی فرهنگی و هنری مولانا امام حسين ع شعر آیینی ادبيات شعر مثنوی معنوی ادبیات آیینی امام حسین ع
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۶۳۳۹۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نوه امام خمینی در خارج از کشور چه شغلی دارد؟
خانم معصومه حائری یزدی همسر آیتالله سید مصطفی خمینی و دختر آیتالله شیخ مرتضی حایری یزدی صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ خورشیدی در تهران درگذشت.
آن طور که عصر ایران روایت کرده است؛ وی مادر سید حسین و مریم خمینی بود. حجتالاسلام سید حسین خمینی از اوایل دهه ۶۰ عملا از عرصههای رسمی و رسانهای کنار است و خواهر او (نوه امام خمینی) هم در خارج از کشور زندگی میکند و به طبابت و کارهای علمی اشتغال دارد و خانواده برای دفن مادر منتظر بازگشت اوست. (دو فرزند دیگر در کودکی درگذشته بودند).
از نکات شگفتآور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.
او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان میکرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب میکردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.
با این که عروس ارشد امام اهل مصاحبه با رسانهها نبود، اما برای اولین بار اول آبان ۱۴۰۰ و به مناسبت چهلوچهارمین سالگرد درگذشت مشکوک سید مصطفی خمینی گفتوگویی با او منتشر شد که بسیار مورد توجه قرار گرفت خصوصا جاهایی که حکایت از نگاه امروزین آقا مصطفی خمینی داشت و تصویر متفاوتی از فرزند فقید امام ترسیم میکرد.
درباره فرزندان چنین گفته بود: «خدا چهار فرزند به من داد که دو تا از آنها از دنیا رفتند و الان تنها حسین و مریم برای من باقی ماندهاند. هر دو دختر بودند و یکی در ایران و یکی در نجف از دنیا رفت. اولی چند روز بعد از به دنیا آمدن از دنیا رفت و علتش هم این که اوضاع ما در آن ایام به خاطر مسائل انقلاب خیلی ناجور و نامناسب و دگرگون بود و در همان ایامی که تازه این دختر به دنیا آمده بود، نیروهای دولتی وارد منزل ما شدند و هول و هراس ایجاد کردند و حال خود من خیلی بد و خراب بود و شاید این بچه بر اثر همان مسائل مُرد و از دنیا رفت.
دومی هم بلافاصله بعد از تولد و بر اثر یک بیماری کشنده از دست رفت؛ البته برخی به من میگفتند که این فرزندم، پسر بوده ...»